کمال گرایان؛ در رویکرد تحلیل متقابل (بخش اول)
کمالگرایی, رویکرد تحلیل متقابل , کودک, بالغ و والد, اریک برن
بهترین روش برای دستیابی به یک رابطه مؤثر و سالم، برقراری ارتباط در حالت بالغ است.
چکیده : در هر یک از ما سه حالت من وجود دارد: والد، بالغ، کودک؛ ما میتوانیم انتخاب کنیم که درهر لحظه مطابق با کدام یک از این حالات رفتار کنیم. بهترین حالت این است که قادر باشیم از طریق بالغ ارتباط برقرار کنیم.
تعداد کلمات 1362 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1362 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
کودک، بالغ و والد
اریک برن[1] پایهگذار رویکرد تحلیل متقابل است و نظریهای در مورد شخصیت و نوعی از روان درمانی را ارائه میدهد که به منظور رشد و تغییرات شخصی به بررسی روابط و پیوندهای اجتماعی میپردازد. تحلیل رفتار متقابل با الگوی حالات نفسانی (والد، کودک، بالغ) تصویری از ساختار روانشناسی انسان ها و شیوه برقرای رابطه در آنها ارائه میدهد.
روش مذکور، راهی جهت بررسی ارتباط مؤثر میباشد و قوانین ظریفی را جهت رفتار به شیوه جراتمندانه ارائه میدهد. این مدل توضیح میدهد که در هریک از ما سه حالت من وجود دارد که در هر لحظه میتوانیم سبب ظهور یکی از این حالتها باشیم.
والد: مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که ویژگی مشابه آنها در والدین هم وجود دارد. حالت من والدینی، شامل انبوهی از وقایع خارجی و تحمیلی غیرقابل سؤال در مغز است که توسط فرد در خلال سالهای اولیه زندگیاش حاصلشده است. عنوان والد برای این حالت در حقیقت نامی توصیفی است، زیرا بیشتر ضبطهای این مجموعه اطلاعات، محصول ملاحظات خود طفل از پدر و مادر یا از کسانی است که جانشین پدر و مادر بودهاند.
تمام چیزهایی که کودک از پدر و مادرش میبیند یا میشنود، در نوار والد ضبط میشود بنابراین والد در شخصیت هر فرد وجود دارد، زیرا هر فرد این محرک خارجی را در زندگی خود تجربه کرده است. برای هر فرد، والد جنبه مخصوص و منحصر به خویش را دارد؛ زیرا ضبط یات و ثبتیات او از تجربههای اولیه زندگی با پدر و مادر خودش برای او مخصوص و منحصربهفرد است. والد از تمایل ما به قدرت ریشه گرفته است. والد میتواند مهربان و حمایتگر یا کنترل کننده و انتقادگر باشد نوعی از رفتارهایی است که در طی سالیان زندگی مان از پدران و مادرانمان، معلمان و افراد مسن ضبط و در ذهنمان ثبت کردهایم. همانطور که از دوران کودکی رشد میکنیم توسط حوادث خارجی و تأثیر آنها بر روی ما شکلگرفته است. مجموعهای از پیشداوریها، باورها و تعصبات میباشد. این بخش از شخصیت با دستورالعملهای زندگی و باید و نبایدهای آن سروکار دارد. والد تجربیات ما از مفهوم زندگی است.
کودک: مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که بقایایی از دوران کودکی خود فرد هستند. حوادث درونی، بعضی پاسخهای کودک به آنچه میبیند و میشنود و نیز تأثیرات کودک از والدینش در حالت من کودکی او ثبت و ضبط میشوند. ازآنجاکه انسان کوچک در دوره بحرانی زندگی اولیه خود فاقد قاعده بیان است بنابراین بیشتر عکسالعملهای او به صورت احساسی ضبط میشود؛ بنابراین کودک احساسها و واکنشهای بیرونی ماست همانطور که سعی میکنیم دنیا را بشناسیم و حس کنیم. کودک میتواند مطیع و سازگار با مقاوم و ناسازگار نمود کند.
این دادههای هیجانی در میان هر یک از ما وجود دارد. وقتی ما خشمگین هستیم با هنگامی که ناامیدی بر منطق مان تسلط مییابد، در کنترل کودک وجودمان هستیم. در تعاریف تحلیل رفتار متقابل کودک بهعنوان منبع خلاقیت، بازآفرینی و منبع اساسی سرزندگی محسوب میشود. هیجانات، احساسات و تصوراتی که کودک دارد ممکن است توسط یک والد سختگیر و حتی توسط یک والد نوازشگر سرکوب شود که میتواند در دراز مدت بر شخصیت فرد اثرات نامطلوبی داشته باشد که ممکن است منجر به بروز بیماری های روانتنی گردد. این بخش از شخصیت چنانچه تحت نظارت بالغ قرار نگیرد میتواند دیدگاه غیر واقعی نسبت به زندگی داشته و براساس تکانههای احساسی و هیجانی رفتار کند. کودک احساس ما از مفهوم زندگی است.
بالغ: حالت بالغ به وسیله مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری خودمختار و مستقل توصیف میشود که با واقعیت موجود تطبیق و هماهنگی دارد. بالغ برای بقا لازم است. این حالت من، دادهها را به جریان میاندازد، تجزیهوتحلیل میکند و احتمالاتی را که برای حلوفصل مؤثر دنیای خارج ضروری هستند، محاسبه میکند؛ بنابراین بالغ بخشی از من است که به رفتارها و تصمیمهای واقعگرایانه براساس تجربه - هایمان میاندیشیم. بوسیله بالغ است که میتوانیم والد و کودک خود را تحت کنترل قرار دهیم اگر تصمیم به تغییر در والد یا کودک مان گرفتهایم، این تغییر باید توسط بالغ مان انجام شود.
خوب پردازش کردن اطلاعات و برخورد مناسب و شایسته از حالات نفسانی بالغ سرچشمه میگیرد. تصمیماتی که منطقی و بر مبنای حقایق موجود میباشند نیز از حالات نفسانی بالغ نشات میگیرند. هریس[2] (۱۹۷۳) اشاره میکند که ظرفیت تخمین احتمالاًت شخص ممکن است با کوششهای آگاهانه افزایش یابد، همانند عضوی که با تمرین نیرومند میشود جنبه بالغ نیز میتواند از طریق تمرین و به کاربران، رشد و توسعهای قابل ملاحظه پیدا کند. اگر بالغ از احتمال وقوع مشکلی در آینده هشیار باشد از طریق ارزیابی احتمالاًت میتواند راهحلی نیز برای آن مشکل بیندیشد. خلاصه کلام آنکه بالغ اندیشه ما از مفهوم زندگی است.
روش مذکور، راهی جهت بررسی ارتباط مؤثر میباشد و قوانین ظریفی را جهت رفتار به شیوه جراتمندانه ارائه میدهد. این مدل توضیح میدهد که در هریک از ما سه حالت من وجود دارد که در هر لحظه میتوانیم سبب ظهور یکی از این حالتها باشیم.
والد: مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که ویژگی مشابه آنها در والدین هم وجود دارد. حالت من والدینی، شامل انبوهی از وقایع خارجی و تحمیلی غیرقابل سؤال در مغز است که توسط فرد در خلال سالهای اولیه زندگیاش حاصلشده است. عنوان والد برای این حالت در حقیقت نامی توصیفی است، زیرا بیشتر ضبطهای این مجموعه اطلاعات، محصول ملاحظات خود طفل از پدر و مادر یا از کسانی است که جانشین پدر و مادر بودهاند.
تمام چیزهایی که کودک از پدر و مادرش میبیند یا میشنود، در نوار والد ضبط میشود بنابراین والد در شخصیت هر فرد وجود دارد، زیرا هر فرد این محرک خارجی را در زندگی خود تجربه کرده است. برای هر فرد، والد جنبه مخصوص و منحصر به خویش را دارد؛ زیرا ضبط یات و ثبتیات او از تجربههای اولیه زندگی با پدر و مادر خودش برای او مخصوص و منحصربهفرد است. والد از تمایل ما به قدرت ریشه گرفته است. والد میتواند مهربان و حمایتگر یا کنترل کننده و انتقادگر باشد نوعی از رفتارهایی است که در طی سالیان زندگی مان از پدران و مادرانمان، معلمان و افراد مسن ضبط و در ذهنمان ثبت کردهایم. همانطور که از دوران کودکی رشد میکنیم توسط حوادث خارجی و تأثیر آنها بر روی ما شکلگرفته است. مجموعهای از پیشداوریها، باورها و تعصبات میباشد. این بخش از شخصیت با دستورالعملهای زندگی و باید و نبایدهای آن سروکار دارد. والد تجربیات ما از مفهوم زندگی است.
کودک: مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که بقایایی از دوران کودکی خود فرد هستند. حوادث درونی، بعضی پاسخهای کودک به آنچه میبیند و میشنود و نیز تأثیرات کودک از والدینش در حالت من کودکی او ثبت و ضبط میشوند. ازآنجاکه انسان کوچک در دوره بحرانی زندگی اولیه خود فاقد قاعده بیان است بنابراین بیشتر عکسالعملهای او به صورت احساسی ضبط میشود؛ بنابراین کودک احساسها و واکنشهای بیرونی ماست همانطور که سعی میکنیم دنیا را بشناسیم و حس کنیم. کودک میتواند مطیع و سازگار با مقاوم و ناسازگار نمود کند.
این دادههای هیجانی در میان هر یک از ما وجود دارد. وقتی ما خشمگین هستیم با هنگامی که ناامیدی بر منطق مان تسلط مییابد، در کنترل کودک وجودمان هستیم. در تعاریف تحلیل رفتار متقابل کودک بهعنوان منبع خلاقیت، بازآفرینی و منبع اساسی سرزندگی محسوب میشود. هیجانات، احساسات و تصوراتی که کودک دارد ممکن است توسط یک والد سختگیر و حتی توسط یک والد نوازشگر سرکوب شود که میتواند در دراز مدت بر شخصیت فرد اثرات نامطلوبی داشته باشد که ممکن است منجر به بروز بیماری های روانتنی گردد. این بخش از شخصیت چنانچه تحت نظارت بالغ قرار نگیرد میتواند دیدگاه غیر واقعی نسبت به زندگی داشته و براساس تکانههای احساسی و هیجانی رفتار کند. کودک احساس ما از مفهوم زندگی است.
بالغ: حالت بالغ به وسیله مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری خودمختار و مستقل توصیف میشود که با واقعیت موجود تطبیق و هماهنگی دارد. بالغ برای بقا لازم است. این حالت من، دادهها را به جریان میاندازد، تجزیهوتحلیل میکند و احتمالاتی را که برای حلوفصل مؤثر دنیای خارج ضروری هستند، محاسبه میکند؛ بنابراین بالغ بخشی از من است که به رفتارها و تصمیمهای واقعگرایانه براساس تجربه - هایمان میاندیشیم. بوسیله بالغ است که میتوانیم والد و کودک خود را تحت کنترل قرار دهیم اگر تصمیم به تغییر در والد یا کودک مان گرفتهایم، این تغییر باید توسط بالغ مان انجام شود.
خوب پردازش کردن اطلاعات و برخورد مناسب و شایسته از حالات نفسانی بالغ سرچشمه میگیرد. تصمیماتی که منطقی و بر مبنای حقایق موجود میباشند نیز از حالات نفسانی بالغ نشات میگیرند. هریس[2] (۱۹۷۳) اشاره میکند که ظرفیت تخمین احتمالاًت شخص ممکن است با کوششهای آگاهانه افزایش یابد، همانند عضوی که با تمرین نیرومند میشود جنبه بالغ نیز میتواند از طریق تمرین و به کاربران، رشد و توسعهای قابل ملاحظه پیدا کند. اگر بالغ از احتمال وقوع مشکلی در آینده هشیار باشد از طریق ارزیابی احتمالاًت میتواند راهحلی نیز برای آن مشکل بیندیشد. خلاصه کلام آنکه بالغ اندیشه ما از مفهوم زندگی است.
وقتی دو فرد با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند معمولاً بهترین حالت این است که هر دو آنها از حالت من مشابهی استفاده کنند. برای مثال اگر هر دو آنها مطابق با والد حمایتگر رفتار کنند (دلسوزی کردن برای یک دوست مشترک) و یا اگر هر دو نفر مطابق با کودک خویش رفتار کنند بازی کردن یا به وجود آوردن دوستی، شکل خوبی از ارتباط وجود دارد.
مشکل اصلی زمانی به وجود میآید که یک تقابل «متقاطع»[3] وجود داشته باشد رایجترین این حالت زمانی است که شخصی در حالت والد انتقادگر با اشخاص دیگری که اغلب در حالت کودک هستند ارتباط برقرار میکند.
موقعیتی را تصور کنید که شخصی نسبت به شما رفتار بسیار انتقادآمیزی دارد و احتمالاً انتقاد خود را پرخاشگرانه یا سرزنشآمیز بیان میکند. چه احساسی خواهید داشت؟ آیا شما در حالت کودک واکنش نشان خواهید داد؟ آیا نگران با خشمگین میشوید و رفتاری تدافعی خواهید داشت؟ آیا دست و پایتان را جمع میکنید و عقب مینشینید؟ حال موقعیتی را تصور کنید که کودکی به سراغ شما میآید. آیا جراتمند و منطقی میشوید؟
به طور کلی بهترین حالت این است که شما قادر باشید از طریق بالغ ارتباط برقرار کنید، بهترین روش برای دستیابی به یک رابطه مؤثر و سالم برقراری ارتباط در حالت بالغ میباشد. اگر بخواهید شخص دیگری را به حالت بالغ معقول برسانید، ابتدا باید خودتان در حالت بالغ رفتار کنید. وقتی شما این کار را انجام دهید شانس خوبی است که دیگران نیز تدریجاً حالت نفسانی مشابه شما را برگزینند.
به این مثال توجه کنید:
رئیس: فکر میکنم به شما گفته بودم که گزارش را تا امروز به من برسانید پس این گزارش کجاست؟ اگر این گزارش را برای جلسه هیئت مدیره فردا نداشته باشم، برای تو بد خواهد شد میدانستم خودم باید این کار را انجام دهم.
شما (در حالت بالغ): میدانم شما آن را برای امروز میخواهید و واقعاً متاسفم، من نتوانستم آن را تمام کنم. همانطور که می دانید چند روز کامل را روی آن وقت گذاشتهام و مجبور شدم برای تکمیل این گزارش با تعداد زیادی از مشتریانمان تلفنی صحبت کنم. میدانم که ایده آل نیست اما فردا قبل از جلسه گزارش روی میز شما خواهد بود.
در این لحظه اگرچه ممکن است ناراحت باشید اما کمتر احتمال میرود رئیستان به رفتار تهاجمی خویش با شما ادامه دهد. شما منطقی و واقعگرا میشوید و رویکردی مسئله مدارانه جهت حل این مشکل اتخاذ کردهاید. گاهی اوقات نیاز به کمی تلاش دارد، اما بیشتر اوقات این فرآیند خوب پیش میرود. شما میخواهید تغییر کنید و روابط سالمی با دیگران داشته باشید، دانستن در مورد این نظریه میتواند در موقعیت۔های زیادی به شما کمک کند. در صورتی که میخواهید روابط سالمی داشته باشید و ارتباطات خود را بهبود بخشید، بیش از هر چیز در حالت بالغ خود قرار گیرید.
اگر احساس میکنید به کمک بیشتری برای آگاهی و استفاده از این رویکرد نیاز دارید، منابع و کتب زیادی در این باره موجود است، همچنین شما میتوانید با یک درمانگر صحبت کرده و در کنار او به تغییر دستیابید.
ادامه دارد...
منبع: کتاب «کمالگرایی»
نویسنده: زهرا سادات حاجی و دیگران
مشکل اصلی زمانی به وجود میآید که یک تقابل «متقاطع»[3] وجود داشته باشد رایجترین این حالت زمانی است که شخصی در حالت والد انتقادگر با اشخاص دیگری که اغلب در حالت کودک هستند ارتباط برقرار میکند.
موقعیتی را تصور کنید که شخصی نسبت به شما رفتار بسیار انتقادآمیزی دارد و احتمالاً انتقاد خود را پرخاشگرانه یا سرزنشآمیز بیان میکند. چه احساسی خواهید داشت؟ آیا شما در حالت کودک واکنش نشان خواهید داد؟ آیا نگران با خشمگین میشوید و رفتاری تدافعی خواهید داشت؟ آیا دست و پایتان را جمع میکنید و عقب مینشینید؟ حال موقعیتی را تصور کنید که کودکی به سراغ شما میآید. آیا جراتمند و منطقی میشوید؟
به طور کلی بهترین حالت این است که شما قادر باشید از طریق بالغ ارتباط برقرار کنید، بهترین روش برای دستیابی به یک رابطه مؤثر و سالم برقراری ارتباط در حالت بالغ میباشد. اگر بخواهید شخص دیگری را به حالت بالغ معقول برسانید، ابتدا باید خودتان در حالت بالغ رفتار کنید. وقتی شما این کار را انجام دهید شانس خوبی است که دیگران نیز تدریجاً حالت نفسانی مشابه شما را برگزینند.
به این مثال توجه کنید:
رئیس: فکر میکنم به شما گفته بودم که گزارش را تا امروز به من برسانید پس این گزارش کجاست؟ اگر این گزارش را برای جلسه هیئت مدیره فردا نداشته باشم، برای تو بد خواهد شد میدانستم خودم باید این کار را انجام دهم.
شما (در حالت بالغ): میدانم شما آن را برای امروز میخواهید و واقعاً متاسفم، من نتوانستم آن را تمام کنم. همانطور که می دانید چند روز کامل را روی آن وقت گذاشتهام و مجبور شدم برای تکمیل این گزارش با تعداد زیادی از مشتریانمان تلفنی صحبت کنم. میدانم که ایده آل نیست اما فردا قبل از جلسه گزارش روی میز شما خواهد بود.
در این لحظه اگرچه ممکن است ناراحت باشید اما کمتر احتمال میرود رئیستان به رفتار تهاجمی خویش با شما ادامه دهد. شما منطقی و واقعگرا میشوید و رویکردی مسئله مدارانه جهت حل این مشکل اتخاذ کردهاید. گاهی اوقات نیاز به کمی تلاش دارد، اما بیشتر اوقات این فرآیند خوب پیش میرود. شما میخواهید تغییر کنید و روابط سالمی با دیگران داشته باشید، دانستن در مورد این نظریه میتواند در موقعیت۔های زیادی به شما کمک کند. در صورتی که میخواهید روابط سالمی داشته باشید و ارتباطات خود را بهبود بخشید، بیش از هر چیز در حالت بالغ خود قرار گیرید.
اگر احساس میکنید به کمک بیشتری برای آگاهی و استفاده از این رویکرد نیاز دارید، منابع و کتب زیادی در این باره موجود است، همچنین شما میتوانید با یک درمانگر صحبت کرده و در کنار او به تغییر دستیابید.
ادامه دارد...
منبع: کتاب «کمالگرایی»
نویسنده: زهرا سادات حاجی و دیگران
بیشتربخوانید:
کمال گرایان؛ در رویکرد تحلیل متقابل (بخش دوم)
چگونه نه تیپ های شخصیتی را بشناسیم؟
تیپ شخصیتی کمال گرایان چیست؟
کمالگرایی موجب چه رفتارهایی میشود؟
پی نوشت :
[1].eric berne
[2].haris
[3].crossed
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}